تشکیل اتحادیه کشورهای محور مقاومت راهکاری در تحقق بند چهارم بیانیه گام دوم انقلاب

در منشور گام دوم انقلاب در بند فهرست طولانـی فرصت­های مادی کشور و ماده 6، یعنی بخش توصیه­ها، سخن از بازار منطقـه­ای و موازنه قدرت منطقه­ای به میان آمده است. اندیشکده آمایش بنیادین در تحقق این آرمان به نقش منطقه­ای ایران در اصول پنج‌گانه الگو (مبانی، آرمان، رسالت، افق و تدابیر) پرداخته است. در بند پنجم افق از نگاه آمایش سرزمینی در افق 1444 آمده است: «ایران در آن زمان باید از جمله کشورهای محور اتحادیه منطقه­ای در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منبعث از شکل­گیری تمدن دریاپایه و قاره­پایه باشد­.» اما راهکارهای دستیابی به چنین هدفی را در تحقق تمدن قاره­پایه و دریاپایه بدون توجه به عملکرد قدرت­های فرا­منطقه­ای ­امکان­پذیر نمی­داند. براساس عملکرد کشورهای خارج از منطقه (چین و آمریکا)، باید به نکته­ای ساختاری در تغییر مدیریت منطقه­ای اشاره کرد و آن اینکه خروج آمریکایی­ها از منطقه اکنون امری تأیید‌شده است. این مسئله خلأی سیاسـی را در منطقه به دنبـال خواهد داشت که ناآرامی­های قومی و امنیتی را ایجاد خواهد کرد. از طرف دیگر، عملکرد­های یکجانبه­گرایی آمریکایی­ها سبب تقویت دو اتحادیه آسیایی در منطقه شده است؛ از این رو احتمال موازنه اقتصادی در این زمینه در آینده وجود خواهد داشت.
 این مقاله براساس متن بیانیه گام دوم انقلاب و راه­های تحقق آرمان­های درج‌شده در این منشور برای تحقق نقش منطقه­ای ایران، سعی دارد زمینه و الزامات تحقق چنین هدفی را در حوزه آمایش بنیادین تشریح و با روش پدیدارشناسی با رویکرد تحلیل هایدگری که گامی فراتر از بررسی عینیت­های ملموس و هندسه ابزاری است، به استنتاج روند تحولات آینده در جابه‌جایی قدرت از غرب به شرق بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد:
ـ منطقه آسیای جنوب­ غرب به زودی با خلأ قدرت روبه‌رو خواهد شد و خلأ قدرت، ناپایداری و واگرایی سیاسی را به دنبال خواهد داشت.
ـ علت خروج آمریکایی­ها از منطقه آن است که برخلاف شاخص­های برتری فعلی که در حوزه مسائل اقتصادی و اجتماعی مطرح است، از هم اکنون شمار اختراعات و ابداعات جایگزین شاخص­های اقتصادی و اجتماعی شده و چینی­ها گوی سبقت را در این زمنیه از حریف غربی خود ربوده­اند. بنابراین دیگر نفت خاورمیانه راهبرد کلان غرب برای تسلط بر جهان به شمار نمی­رود.
ـ شرط لازم برای جایگزینی خلأ قدرت ایجاد یک قدرت منطقه­ای با عنوان اتحادیه کشورهای محور مقاومت است که نه تنها جایگزین خلأ قدرت در منطقه خواهد بود که در برابر اتحادیه شانگهای و اتحادیه کشورهای اوراسیا، توان موازنه قدرت را خواهد داشت.
ـ با تشکیل این اتحادیه با عضویت یمن، عمان، افغانستان، ایران، عراق، سوریه و لبنان عملاً کانون فتنه در آسیای جنوب غرب یعنی اسرائیل در محاصره قرار خواهد گرفت.
ـ اتحادیه کشورهای محور مقاومت دارای ساختاری بر مبنای فرهنگ و اقتصاد است و می­تواند از پارلمان مشترک، نهادهای مدیریتی مشترک، پول مشترک و قوانین اقتصاد ترجیحی و اقامتی برخوردار باشد.